مادر شوهرم پاشده بهش گفته که لباسشویی ما خرابه چرا زنت نگفته لباسارو بیار من بندازم تو لباسشویی شوهرمم گفته ما یکی دیگه میخریم اونو میدیم به شما اونم گفته همین حالا بردار بیارش
ما لباسشویی مون دو قلو عه بعد جای تخلیه آب و شیر هیچی شوهرم درست نکرده جایی براش فک کن فقط از خشک کن استقاده میکنم و تمام
اصلا راحت نیستم باهاش خیلی وقتا وقتی میکشم میبرمش تو حیاط که لباس بشورم کمرم میشکنه تا یه هفته درد میکنه
منم گفتم به شوهرم که واقعا اذیتم دیگه گفت که سال بعد کار میکنیم باهم یه دونه بخریم نمیدونم حالا چی بشه خدا کنه بتونیم بخریم دهنمونو سرویس کردن هی لباس میارن بنداز تو خشک کن