خواهرشوهرهای ناز بیان فقط🩵🩵🩵🩵

من اصلا نمی‌پرسم. یا فوقش می‌گم مبارکت باشه به دستت میاد. نمی‌خوام ادعای چیزی رو کنم ولی زن‌داداش من خدایی از من راضیه. من یه شهر دیگه زندگی می‌کنم همیشه میگه کی میای؟ دلم برات تنگ شده؟ من فکر می‌کنم علتش اینه که من از اول اصلا کاری به زندگیشون نداشتم هرگز ازش نپرسیدم فلان چیز جهیزیه رو چی خریدی؟ چند خریدی؟ چه مارکی خریدی و..‌ همیشه هم پشت زن‌داداشم درمیام چه جلوی برادرم چه جلوی مادرم. همیشه هم بهش گفتم اگر با مادر من مسئله‌ای داری که نمی‌تونی حلش کنی به من بگو من باهاش حرف می‌زنم نه اذیت نکنه یا برادرم می‌خواست کنار خونه پدرم خونه بسازه زنش راضی نبود من نذاشتم گفتم بذار زنت هرجا راحته زندگی کنه و... اصلا از خودم تعریف نمی‌کنم چون خودم از خانواده شوهرم خیلی کشیدم دلم نمی‌خواد حداقل کسی از من ناراضی باشه

اره گفت یبار از خودش قیمت و وزن رو پرسیده یبار هم از شوهرش 😂

هیچی نمیگم اصلا. اگه خودش گفت یا یه جوری فهموند میگم مبارکت باشه بهت میاد و از این حرفا😊

وجدانا میگم خدایا شکرت داداش وضعش خوبه و تونسته برای خانمش انگشتر بخره. مبارکش باشه. ولی بخاطر احترام هیچی بهش نمیگم. کلا خونه کسی میرم کورم.حتی خواهرم. با کسی حرف میزنم فقط تو چشماش نگا میکنم. و سعی میکنم به داشته هاش توجه نکنم. بشنوم زن داداشم خوب میپوشه. خوب میخوره.خوب میگرده. باعث سربلندی و دل خوش منه.ولی متاسفانه خواهر همسر من. من چیزی بخرم خیلی ناراحت میشه و فک میکنه داداشش رو تو خرج انداختم. در حالی که اصلا بهش مربوط نیس. نمونه اش یبار تو آشپزخونه به جاریم گفتم به نظر چه برندی برای ماشین ظرفشویی خوبه؟سریع خواهرشوهرم ازونور در اومد گف نمیذارم بخری داداشمو تو خرج بندازی. من خودم میشورم.منم گفتم شما خونه ما اومدین خودتون بشورین من مشکلی ندارم.ولی خونواده و دوستام اومدن هم شما میتونین بیاین بشورین؟!دیگه چیزی نگفت.

بخدا خاهرشوهرا منم اینطورن بعد ۱۰سال شوهرم بهشون گفت که دخالت نکنید الان بهتر شدن ببین لباس میخریدم برا بچهام پشت سرم می نشستن غیبت که هی لباس میخره برا بچهاش خب بچها تند تند لباساشون کوچیک میشن بعد لباسهای بچها خودشون فک کن پسر۸ سالشه مال ۶سالگیو هنوز میپوشه بالا نافشون میشه 

حسادت توی ذات همه ی ما خانوم ها بدون استثنا هست حالا یه سریا ذاتشون خرابه ولی یه سریااز روی حسرت های خودشون حسادت می‌کنند ولی عمیقا برای طرف مقابلشون خوشحالن

من خودم از دسته ی دوم هستم همون لحظه میگم به‌به چه انگشتر زیبایی مبارکت باشه زنداداش به خوشی استفاده کنی😍

کسی که خودش یه جا کارش میلنگه درمورد بقیه هم همون قضاوت رو داره عزیز جان😁

🤣🤣🤣🤣🤣چه پیگیر بوده

وای تصورش کردم 😂😂 اینا دیگه فرصت پیدا نکردن دخترمنو ببینن چند ساله قطع رابطه کردم وگرنه بدتر بودن همین الان که قطع رابطم و ازم خبر ندارن گفته بودن اینا هر هفته میرن شمال شوهرشو بدبخت کرده حالا من ماهی یبار با بابام بدون شوهرم میرفتم خونه بابام ایناشمال و با بابام برمی گشتم حتی کرایه ماشینم نمیدادم ولی نمیدونم کی بهشون خبر داده بود آتیش گرفته بودن😂

واااای توچقد منی.... منم اینطوری ام. من حتی زنداداشم حامله بودمهمون داشت استرس داشت همه کاراشوخودم کردم حتی موقع پذیرایی کردن هم موندم ونذاشتم دست به سیاه سفیدبزنه، انقددوستم داره ک وقتی داشتم بعدعقدمیومدم شهرشوهرم اینا، زنداداشم منوبغل کرده بودوگریه میکرد، بمیرم براش 

یا ابوالفضل😂🤣😂🤣😂🤣😂🤣

چقد بدم میاد از اینطور ادما

یه چیز بگم اصلا اتیش گرفتن اونا برات مهم نباشه و تو زندگیتم نیارش خودم قبلا بی سیاستی میکردم اونا که واکنش نشون میدادن منم سر شوهرم خالی میکردم ولی الان اصلا تازه از اینکه حرص میخورن خوشحال میشم چون خودشون بدجنسن 

خودتون این اجازه رو بهش دادین.یبار محترمانه بگین برای چی میپرسی؟برای چی میخوای؟ لال میشن. امتحان کنین.من از امسال تصمیم گرفتم هرکی هر فصولی کرد.سوال پرسید. سوالش رو به لبخند و با سوال جواب بدم.چن بار این کارو بکنی شااااید بفهمه کارش بده و دیگه تکرار نکنه.