قضیه از این قراره که من جدا شدم و خونه مادرم هستم اما به خاطر روحیه ام گاهی ام میرم خونه خواهرم به. منو دوتا دختر خاله هام نشسته بودیم سر بحث زیبایی بود من گفتم اگه زمینم رو فروختم دوست دارم بینیمو عمل کنم
یهو برگشت گفت نه تو الان در به دری. یه شب خونه مامانت یه شب خونه خواهرت یه وقتا هم پایین پولتو بده خونه بخر من خیلی ناراحت شدم و بعد شوهرش هم فهمید گفت زن من هر حرفی میزنه از خیرخواهی بوده واقعا شما بودید ناراحت نمیشدید اولا اینکه دخالت میکنه دوما واقعی این خیر خواهیه دوست دارم با پیام یه جواب محکم بهش بدم نمیدونم چی بگم واقعا هم بی مقدمه گفت نه دعوایی بود نه من قبلش طعنه ای به اون زده بودم قبلا هم ازش طعنه شنیدم