شوهرم ۱۵ سال ازم بزرگتره یه ازدواچ داشته و ی بچه .. زنش شدم فقط بخاطر وضعیت مالی بد خونوادم و بابامم معتاده پیش خودم ی ضعف بزرگ حسش میکنم بخاطر همه اینا توقع خودمو اوردم رو صفر و قبولش کردم گفتم حداقل قدرمو بدونه و یه زندگی ارومی داشته باشم و دیگه سختی هم نکشم..درامد و وضع مالیش خوبه ..ولی روزگارمو سیاه کرده مث برده ها باهام رفتار میکنه صبح تا شب پدرمو خونوادمو تو سرم میزنه هروز الکل میخوره بعضی شبا میزنه میره حتی جواب تلفنمم نمیده حتی موادم میزنه تفریحی ... خیلی نابودم.. تصمیم گرفتم جدا شم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
اگه از یه مرد بهتر باشی و زنش بشی قدر تو رو نمیدونه
قدر خودشو بیشتر میدونه و اعتماد به نفسش میره بالا میگه قطعا من خیلی خوبم که کسی که ازم بهتره زنم شده پس بقیه خانما هم برام سر و دست میشکونن و لیاقتم بیشتر از ایناست