شوهر شما هم همینه؟؟
شده بخوای کاری کنی نزاره
از شوهرم ناامید شدم دلم شکسته ازش...
کارش اینجوریه که میبرت بالا بعد از اون بالا پرتت میکنه پایین
ده ساله ازدواج کردم به هر کاری دست زدم جایی که نیاز به حمایتش دارم پشتم خالی میکنه نه اینکه فقط مالی باشه نه از همه لحاظ
دانشجو بودم ازدواج کردم اوایل میبرد میورد نمیزاشت خودم برم میگفت سنت کمه چندماه بعد دیگه نزاشت برم غیبت پشت غیبت مجبورم کرد برم انصراف بدم همه زنگ میزدن بهش حتی مادرش پدرش برادراش خواهرش حتی خوانواده خودم گفتن نکن اینکارو بزار درسش ادامه بده پاشو کرد تو کفش دیگه نمیخوام بره
مادرش چندجا کار آزاد برام پیدا کرد
حتی معلمی گفت بزار ازمون بده گفت نه ...
سه سال پیش پیج زدم گلسر میساختم میفروختم باز همینجوری نزاشت
شهری که هستم کوچیکه اینقدر باهاش حرف زدم تا اجازه داد مغازه بزنم وسیله های شروع کار رو گرفت مغازه یکساله اجاره کردم فقط شش ماه باز بود بار برام نمیورد بعد دیگه نزاشت برم مغازه فقط خاک خورد شش ماه بابت مغازه بسته کرایه دادیم همش هم هی سرم منت گذاشت که تو گفتی مغازه بزن گفتم من که مثل آدم داشتم کار میکردم تو بستیش تو نمیزاشتی برم میگه نه من کلی هزینه برای مغازت کردم با اون پول میتونستم کارای دیگه کنم میگم خب وسایل که سرجاشونه بزار بفروشم پولت بگیر چندبار اگهی کردم مشتری میومد میخواست بعد دیگه کنسل میکرد میگفت نه بزار باشن
با هزار خواهش و التماس گفتم بزار برم آرایشگری یاد بگیرم ارایشگاه بزنم اول استقبال کرد مدرک میکاپ گرفتم قرار شد بزاره پنج تا مدرک اصلی رو بگیرم تا جواز بهم بدن ولی فقط گذاشت همون میکاپ رو یاد بگیرم اینجایی من هستم کسی برای میکاپ تنها بهم کار نمیده میگن خودمون هستیم از پس مشتری برمیاییم گفتم حالا که نمیزاری مدرک های دیگه رو بگیرم سالن بزنم بزار پیج بزنم نمونه کار بزنم مشتری بگیرم گفت باشه مدل پیدا میکنم نمیزاره میکاپش کنم میگه من حوصله ندارم ببرم بیارمت خرجت کنم (تنها هم نمیزاره برم بیام)میگم بزار تراکت بزنم پخش کنم میگه نه میگم دیوار آگهی بزارم میگه نه
خسته شدم من تو خونه نشستن دوست ندارم افسردم میکنه بی حوصلم میکنه عصبیم میکنه دلم میخواد کار کنم پول در بیارم همش هم میگه کو مشتری هات چرا مشتری نداری اخه مردم از کجا بفهمن من چکارم تا بیان پیشم من با چنین شوهری چکار کنم یک دفع پشتم خالی میکنه
همش میگه من تعهد ندادم جایی برات کاری انجام بدم