امروز دوتا خبر هنگم کرد

اون زنه که فرار کرده بوده گویا برا بار دوم بود و 

دفعه اول ده روزه پیدا شده بود ولی بار دوم ۲ماه و خرده ای طول کشید،هیچکس ازش خبر نداشت از همه اونایی که باهاشون ارتباط داشت بازجویی شد...

آخر سر از یه شهر دیگه پیداش کردن...

زنه هیچ رقم نمیخواست برگرده خونش و همش میگه ترو نمیخوام از آگاهی یه سر رفت خونه باباش ولی مرده پیگیر زنش بود بیارتش خونه (با وجود خیانتی که کرده بود)

بعد کلی خواهش و التماس و برو و بیا یه ماشین گرون و یه دست النگو برا زنه میخره که راضی شه برگرده خونه

زنه النگوهای قبلیش رو فروخته و تو شهر دیگه خونه اجاره کرده بوده

دختر همسایه مون هم یه دختر بساز و خوشگل و زن زندگی بود اوایل همه از عشق و احترام شوهره میگفتن

دوتا پسر عین دسته گل داره با ادب و خوشگل عین مامانشون.

ولی مرده بهش خیانت میکنه بعد سالها این اواخر هم همش میگفته ترو نمیخوام و زن دیگه میگیرم و از این حرفا 

مادر شوهره هم میگفته نرو خونه بابات برات خونه اجاره کنیم بشین بچه هاتو نگه دار،اونم پشیمون میشه برمیگرده

ولی مرده آورده گذاشته خونه باباش و گفته مهریه تو همشو میدم طلاقت میدم

دلم از این میسوزه که نه به اون بیغیرتی که زنش با مردای دیگه اس و نمیدونه دست چندتا مرد بهش خورده با وجود این میگه بمیرمم طلاقش نمیدم 

نه به این طفل معصوم که آزارش به مورچه هم نمیرسید ولی مردش گفت نمیخوامت

دنیا جای عجیبیه و این اواخر هم عجیب تر و خطرناکتر شده

خدا به هممون رحم کنه

هی خواهر

سلام خواهش میکنم عزیزم

تو خود متن هم هست حتی یدونه ذکر هم ثواب ختم قرآن رو داره.

هرچند تا که نیت کنی خدا ازت قبول کنه