اینجا کسی هست که باوجود بچه کوچیک دانشگاه رفته باشه?

دوست من باردار بود که ارشد قبول شد دقیقا چند روز بعد از امتحانات ترم اول زایمان کرد تازه شهر خودشم نبود با شوهرش خونه اجاره کرده بودن ماشالا از همه ماها زرنگترم بود.

من زیاد دیدم اینجوری این بنظرم سخترینش بود. اگه شوهرت همراهت باشه میتونی موفقم میشی

مامان من اینکارو کرده.

خواهرم از نظر عاطفی خیلی اذیت شد.

الانم با مامانم رابطه خوبی نداره. میگه منو تو 5 سالگی گاهی تنها میذاشتی تو خونه و میرفتی دانشگاه یا وقتی درس میخوندی نمیذاشتی من بازی کنم که سروصدا نشه.

کلا خواهرم خیلی اسیب دیده.

من میخوام برم البته دیگه پسرم ۳سالشه اولین کارم نزدیک خونه پدرم میخوام خونه بگیرم بابچه سخته ولی میشه درس خوند

خواهر من با وجود دوتا بچه میره دانشگاه

حالا بزار بچه یکم بزرگ تر بشه بعد بخون، آخه الان اون بچه فقط به مادر نیاز داره، به رسیدگی نیاز داره. ما درس خوندیم چی شد که حالا تو با بچه کوچیک می خواهی درس بخونی 

دانشگاه همش استرس، لطف می کنی اگه محبت مادرانه رو با چیز دیگه ای مخلوط نکنی 

یک کلاس سرگرمی برو،تا یکم حالو هوات عوض بشه، ولی درس خوندن الان نیاز نیست 

من بجم دو سالشه هفته اي دو روز ميرم دانشگاه بچم همسناي بچه شما بود واسه ارشد ميخوندم

من با بچه 9 ماهه فوق دانشگاه تهران قبول شدم راحت قبول شدم همون بار اول ولی سخت گذشت توی دانشگاه فشار خیلی زیاد بهم اومد

بچه تا سه سالگی به مادرش نیاز داره عزیزم

من هم كارمندم و بچه م نزديك دوسالش بود رفتم دانشگاه ارشد خوندم

اینم بگم همون مامانم که میگفت بچتو نگه میدارم خیلی اعصابمو خورد کرد هی میگفت بچتو بردارو ببر و درست بخوره تو سرت .تازه مهد گذاشته بودم بچه رو فقط بعد نهار دو سه ساعت خونه مامانم بودا. اونم دوسه روز تو هفته.شوهرم هم هی غذاهای جور وارجور هوس میکرد اخر شب خسته مرده باید شام میپختم اخلاقشم بد شده بود .کلاااا سخته .بماند که توی مهد دست بچه رو نشسته بودن شب امتحانم بچم بیمارستان بستری شد 😢😢😢

یکی از دوستام در 6 سال دانشجوییش دوتا بچه دنیا آورد با اینکه شهر غریب بود و همسرشم نبود وقتایی که کلاس داشت پرستار میگرفت