آقا بیاید یکم داستان ترسناک بگید یکم بترسیم آدرنالین خونم افتادهَ😂😂😂
من خودم چیزی که به عینه برام اتفاق افتاد زمانی که خونه ویلایی داشتیم حدود 7 سال پیش اتاق مامان بابام خیلی بزرگ بود اینا ولی تو اتاق نمیخوابیدن من از تختشون استفاده میکردم شب بود خونه تاریک خواب بودم نزدیکای اذان صبح بود بیدار شدم برم وضو بگیرم از پشت پرده انگار کسی میزد به پنجره با دست منو میگی این بودم 😫😨
با ترس و لرز پاشدم رفتم از بالکن نگاه کردم دیدم کسی پشت پنجره نیست در و بستم اومدم برم تو سالن دوباره صداش اومد
هیچی دیگه آقا بدو بدو کردم تو سالن رفتم پیش مامانم خوابیدم شب نمازمم نخوندم دیگم تو اون اتاق نخوابیدم 😂