خیلیی ازش دلخورمخیلیی سه سال کامل عذابم داد با حرفاش تیکه کنایه هاش خراب کردنم بینمردم
با تهمت زدن الکیش نزدیک بود زندگیماز هم بپاشه ینی حاصر بودم بمیرم ولی دیگ با پسرش زندگینکنم اینقد جون به لبم کرد
الان میخاد بره حج پیش یکی گفتهبود میخوام فردا برماز پسرم و عروسم حلالیت بگیرم خیلی دلمپره ازش هیچوقت دلم صاف نمیشه هیچوقت قلبم ارومنمیگیره نمیتونم حلالش کنمچیکار کنم چی بگم دلخوری پیش نیاد