دیشب خونهی داییم افطار دعوت بودیم ...چند تا مهمون دیگه هم داشتن ، موضوع حرف بچه بود .. مادر شوهر ،گفت پدرشوهرم گفته اگه تا سال دیگه پسر نیاری برای پسرم زن میگیرم ...البته مثلا شوخی میکرد منم گفتم از همین الان بگو اقدام کنه ..بحث نکردم ...از دیشب بار ها و بارها گریه کردم ..آخه این چه خانواده شوهریه من دارم ...خدایا جلالت رو شکر..
گاه دلسوز است و گاهی سخت میسوزاندم عشق گاهی مادرست و گاه هم نامادری 💕💕💕
امان از دلی که بخاطر یه جمله شکسته شده و تا صبح طرف با چشم گریون بیدار بمونه
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...