2777
2789
عنوان

يه مادرم كه ديگه كم آوردم

| مشاهده متن کامل بحث + 596 بازدید | 69 پست
ممنونم كه وقت گذاشتى. سعى ميكنم همه اين كارا رو انجام بدم اگه خدا كمكم كنه كه مثل هميشه نشم

حتما کمکت میکنه فقط کافیه ازش بخوای ... انشالله که موفق میشی دوست خوبم

دختر بهاری من تو آخرین روز اردیبهشت 97 به دنیا اومد خدایاااا شکرت ..‌. همیشه دعا میکنم خدا این لذت رو نصیب همه منتظرها کنه😊

عزیزم خدارو شاکر باش یه بچه سالم داری خیلی مادرا بچشون خیلی مشکلاتو داره نمیخوام اسم بیماری بیاریم که به بعضیا بر بخوره...با چه صبوری برای بچه شون مادری میکنن..بعد بخودتم برس که کمبود خواب نداشته باشی آزمایشهای سالانتو بده کمبود ویتامین دی و آهن باعث خیلی خستگیها میشه..من دو بچه را اختلاف سنی ۱۸ ماه دارم البته الان بزرگ شدن...‌‌‌بعد بچتو محبت کن ولی خیلی بخودت عادت نده بزار یه تایمایی بازی کنه با اسباب بازی....اون زمان کارهاتو انجام بده کارهاییم که دوست داری موسیقی یا کتاب یا هرچیزی رو هم که آرومت میکنه بیار تو برنامه روزانت....بابرنامه ریزی ایشالا آرومتر که بشی تحملت واسه بچتم بیشتر میشه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عزیزم خدارو شاکر باش یه بچه سالم داری خیلی مادرا بچشون خیلی مشکلاتو داره نمیخوام اسم بیماری بیاریم ک ...

شما درست ميگى،بايدخداروشكركنم.

پسرم اصلا تنهايى با اسباب بازياش بازى نميكنه كه من بتونم يه غذادرست كنم  تنها بشه جيغ ميزنه،حتى وقتى ميخوابونمش از روپام بذارم پايين بيدارميشه.خيلى روزا نميتونم اصلاناهار بخورم

شما درست ميگى،بايدخداروشكركنم. پسرم اصلا تنهايى با اسباب بازياش بازى نميكنه كه من بتونم يه غذادرست ...

حتما این مشکلو حل کن اول نزدیکش باش و درحال کار کردن وقتی اسباب بازی پیششه باش حرف بزن ولی بغلش نکن ویا سی ری یخورده بزار تا‌یواش یواش عادت کنه..‌..چون اینجوری اصلا درست نیست بغلی شده

سلام عزیزم امیدوارم این روزهارو با ارامش بگذرونید پسرتون شش ماهش هست خیلی کوچیک که گناه داره هرچقدر شما ارامشت بیشتر باشه با خوبی واعصاب اروم باهاش برخورد کنی صدبرابر بچت بهتر میشه هم از نظر هوشی هم از نظر اعتماد به نفس وروابط اجتماعیش وهم از نظر جسمی

جمعه13دی 1398داغی که هرگزسردنمیشود


همه رفتارهای که ما با بچهامون میکنیم اونها بزرگ بشن دقیقا همین رفتارهارو خواهند داشت داد بزنیم داد میزنن کتک بزنیم کتک خواهند زد بچهای دیگه رو یا خودشون رو اعتماد به نفس هم پایین خواهد امد که این توی رشد تحصیلیشون هم اثر گذار خواهد بود

جمعه13دی 1398داغی که هرگزسردنمیشود


یم بنده خدایی میگفت تورو خدا با بچهاتون خوب باشید دعواشون نکنید کتک نزنید من دخترم 8 سالش بود رفت تو کوچه چنددقیقه بعد اومدن دنبالم گفتن تصادف کرده وفوت کرد دخترم طی اون تصادف کاش که الان بودش ومن اون کارهارو باهاش نمیکردم

جمعه13دی 1398داغی که هرگزسردنمیشود


بچهای که فحش میدن به دیگران یک حس بدی بهت دست نمیده اولین چیزی که به ذهن آدم میاد این هست که حتما خانوادش تو خونه اینطوری صحبت میکنن منظورم این هستش که همه رفتارهای ما بچهامون اونهارو میخوان انتقال بدن مواظب باشیم

جمعه13دی 1398داغی که هرگزسردنمیشود


اگر توانایش داری هفته ای چندروز پرستار بیاد خوب که اخر هفتها هم همسرتون هست اگر خانوادت هستن از اونها کمک بگیر روزی دو تا سه ساعتم بیان شما یکم استراحت کنید خیلی خوب 

دوست مورد اعتماد هم خوب اگر همه اینها فراهم نبود وگرنه باید بااین مسائلی که داری کنار بیای

جمعه13دی 1398داغی که هرگزسردنمیشود

کمک گرفتن از دیگران خیلی خوبه.من وقتی 18 سالم بود پسرم دنیا اومد.مامانم کلی کمکم کرد.اصلا نفهمیدم چطوری بزرگ شد.اما الان دخترم وابسته منه و مامان و بابام هم حوصله قبلو ندارن که هی واسم بچه نگه دارن.خیللللللی سختمه

سعی کن گاهی بذاری پیش مامانت یا همسرت و کمی برای خودت وقت بذاری

اگر توانایش داری هفته ای چندروز پرستار بیاد خوب که اخر هفتها هم همسرتون هست اگر خانوادت هستن از اونه ...

دوست خوبم ممنونم از نكته هايى كه بهم گفتى. توكل به خدا بتونم عمليش كنم

کمک گرفتن از دیگران خیلی خوبه.من وقتی 18 سالم بود پسرم دنیا اومد.مامانم کلی کمکم کرد.اصلا نفهمیدم چط ...

چه كيفى كردى شما سر بچه اولت. من مامانم هست ولى نميتونه نگهش داره. من كاملا دست تنهام


منم خودم دست تنها بودم خانوادم نزدیک هم بودن اما دیگه پیش نمیومد بیان همه کارهاش خودم تنهای میکردم بدون کمک همسرم چون ایشون همون سال کنکور ارشد داشتن که براش خیلی مهم بود بعدشم که پسرم چندماهش بود دانشگاه قبول شدن وچون خیلی درس خون بود باید جو اماده میکردم خودمم درس داشتم تو خونه میخوندم ومیرفتم امتحان میدادم خونمون هم در محل تحصیلم دور بود به سختی با ماشین بیرون میرفتم این برای خودم

جمعه13دی 1398داغی که هرگزسردنمیشود


اما سر دوتا خواهرام چون اونها خونشون خیلی نزدیک بود تقریبا هرروز یکی اونجا بود کمکش وگاهی اصلا بابام میرفت کمکشون یا سر میزد بهشون تازه اونجا بود که گفتن وااااای ناهید تو چطوری دست تنها تونستی تازه همسرهای اونها کارشون طوری بود که بیشتر خونه بودن وراحت میتونستن کمکشون کنن یکیشون که مادرشوهرش هرروز میومد اونجا و.. به طوری که خواهرهای من تا یک سالگی اصلا بچهاشون خودشون نمیتونستن ببرن حمام بلاخره همه زندگی ها وتوانایی ها مثل هم نیست من شخصیت خودم طوری هست که بدون کمک میتونم از پس کارهام بربیام البته الان یدونه بچه دارم برای بچه دوم حتما سختم میشه اما پسرم 6 سالشون هست ویکی دوسال دیگه ایشون بزرگتر میشه ومراقبت کمتری میخواد توکل کن به خدا همه چیز به راحتی حل میشه

جمعه13دی 1398داغی که هرگزسردنمیشود
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز