پسر همسایموت بود همش میرفتم باهاش بازی میکردم یه روزی رفتم خونشون برا اینکه بگم بیاد بازی به مامانش گفتن پسرتون بگید بیاد بازی گفت پسرم سه ساله مرده 😐😐😐هنوزم تو کتم نمیره ازون موقع ندیدمش بچه ی دیگه ای هم نداشت
اینم بگم ما تازه اون محل رفته بودیم😐هنوز بهش فکر میکنم
😨😨😨😨😨
،☹️☹️☹️
شاید چون بچه بودی خوب داستانو نفهمیدی مغزت الکی خاطرات ساختگی تولید کرده
یعنی چی یعنی با یه...
خانوادتم در جریان بودن یا میدیدن یاهاش بازی میکردی؟
اگه آپارتمان بوده شاید بچه ی طبقه دیگه بوده
یا بعضی حیاطا دو‌خونواده زندگی میکنن
و رفتن از اونجا تو متوجه نشدی
وای ترسیدم‌نصفه شبی این چی بود گفتی
متوجه نشدم
قبل از اینکه از محله برید باهاش بازی میکردی بعد چند وقت بعد یعنی حدود سه سال بعدش رفتی دم‌در خونشون گفت پسرم....
درسته؟؟؟
میفهمم ولی متوجه نمیشم
