2777
2789

آره قدیما این موقع مامانم خونه تکونی میکرد 

بعدم میرفتیم برای ما بچه ها خرید میکردن

بعدم از بیست و دوم اسفند بچه ها تک و توک میومدن مدرسه 

مدرسه خلوت بود معلما درس نمیدادن

ما بچه ها دور هم جمع می‌شدیم حرف میزدیم

همه تعریف میکردیم کجا میخوایم بریم چقدر عیدی قرار جمع کنیم

لباس چی خریدیم یا قرار چی بخریم

روزهای آخر اسفند هم آجیل و میوه و شیرینی می‌خریدن 

چقدر حال میداد

میرفتیم بازار ماهی قرمز

سبزه و هفت سینای قشنگ وای خدا چه حسی چه حالی

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دیروز رفتم بیرون دلم گرفت ،مِغازه های بزرگ ،و لی خالی از مشتری ،هنوز حراج بودن

من رفتم جا نبود پارک کنی

جا نبود راه بری

همه هم خرید میکردن

آرایشگاه ها هم ک‌ اصلا نوبت ندارن شلوغ و پر

قالی شویی ها همه در تکاپو هر خونه رو میبینی در حال نظافت


کی میگه خبری نیست 

من پول دارم برا خرید ولی دلم نمیکشه چیری بخرم ،غمگینم

چرا غمگین 

هرچی ک هست بدون میگذره چرا خودتو عذاب میدی بیخیال عزیزم حیف عمرت نی با غم بگذرونی 

برو خرید حالتم خوب میشه 

حال دلت خوب❤️

'خوشبَختی' یَعنی : ‌بُـودنش بهترین 'شانسِ' زنـدگیتـه...♥️ ️

من از دیروز تو خونه اهنگ مهمونی بهار هایده رو میزارم که بوش بیاد 

اخه خواهر هوا سرد شده بارون هم میخواد بیاد 😂😂

𝐇.𝐒💍👰                                                                               تو موندگارترین خاطره عمرِ منی. 🩷      

من که مشغول خونه تکونی ام‌بو عید و‌حس می‌کنم نمیگم مشکل نداریم چرا دم عیدی داداشم و زنش میخوان طلاق بگیرن نگران خانوادمم که حرص میخورن اما توکل بر خدا خدا بزرگه بهترین پیش میتد 

من رفتم جا نبود پارک کنیجا نبود راه بریهمه هم خرید میکردنآرایشگاه ها هم ک‌ اصلا نوبت ندارن شلوغ و پر ...

آرایشگاه که من میرم پارسال از یک ماه قبل نوبت داشتم ،الان گفت هر وقت زنگ زدی بیا ،

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792