خب ماهم چند نفر بودن یکی بود لباس میاورد .چند تا بودن لوازم ارایشی و جوراب و از این چیزا میفروختن ولی خب تا جایی ک میدیدم فروش داشتن .البته خوابگاه مابزرگ بود و دانشجوهاش زیاد بودن
یکی دیگه هم بود غذا خونگی درست میکرد هر روز به بچه هایی ک غذا دانشگاه رو نمیخوردن میفروخت البته این دردسرش یخورده زیاده ولی پولش خوبه