2777
2789

خیلی از لحاظ روحی بهم ریختم ، من و شوهرم خییلی چالش ها داشتیم توی تاپیک هام هست که چطور عاشق هم شدیم و ازدواج کردیم  به خاطرِهم از خانواده هامون دور شدیم بنا به دلایلی اومدیم یه شهر دور زندگی میکنیم که کسی دخالت نکنه تو زندگیمون ، 

حالا یه مدته هردو از هم فاصله گرفتیم ، من اصلا باورم نمیشه که این ماییم ، 

جاشو جدا کرده شبا پیش من نمیخوابه ، باهام حرف نمیزنه ،وقتاییم میخواد حرف بزنه یا پیام میده من جوابشو نمیدم 

انگار که ازش متنفر شدم ،هرروزی که میگذره فاصلمون بیشتر میشه ، خلاصه بگم که طلاق عاطفی گرفتیم ،چون مثل قبل براش مهم نیستیم من و دخترم با دوستاش میره رستوران و دور دور و... 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چرا عزیزم

رفیق بازی میکنه من که اعتراض میکنم میگه غر نزن خسته ام کردی و... اون از من انتظار داره هرکار بکنه خفه خون بگیرم 

تا جدیدا به این نتیجه رسیده قهر باشیم بهتره تا اینکه هرشب دعوا

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792