داشتم خونه تکونی میکردم پاکت کادوهای عروسیمون رو که بهمون داده بودن دیدم یادم رفته بود بریزمشون بره
یه کیسه بود پر از پاکت کادویی رنگارنگ که بعد از یک سال ازدواج هنوز سر کیسه رو وا نکرده بودم
یادمه شب عروسی کادو ها دست جاریم بود فرداش اومدن خونمون یه کیسه بهمون دادن که پر از پاکت خالی بود یه دسته پول هم دادن گفتن اینم کادو هاتون
خودشون وا کرده بود
خودشون دسته کرده بودن
خودشون شمرده بودن
چقدر دلم میخواست خودم و شوهرم تک تک پاکت ها رو وا کنیم همشو بریزیم وسط سالن خودمون دسته کنیم خودمون بشماریم
دلم میخواست یاد داشت کنم که کی چقدر داده
خدا نگذره ازشون
هر بار یادم میوفته ناراحت میشم