2777
2789

اکسم از وقتی ازدواج کرد دیگه توخیالاتم باهاش زندگی نکردم چون اون یک زن دیگه رو انتخاب کرد..ولی امشب برا اولین بار پاگذاشتم رو وجود زنی ک تو زندگیشه حداقل تو تصوراتم باهاش زندگی کردم...

وسط تصوراتم سرمو گذاشته بودم رو سینش میگفتم ولید یروز بریم بیرون ولی سرش گرم گوشی بود گفت عشقم بخواب دیگه قهرکردم خودمو چرخوندم اینور تخت که بخابم اومد نزدیکم گفت عشقم کجا دوست داری بریم هیچی نگفتم گفت بیا بغلم بخواب داشتم همینطور خیال پردازی میکردم به اونجا ک گفت بیا بغلم بخواب رسیدم گرمای بغلشو حس کردم انگار واقعاً هست خیلی دلم تنگ شد گریه کردم اشک ریختم...

دیگه هیچوقت بغل اون سهم من نیست سهم زنشه...

چه تلخ...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز