نمیدونم چرا نمیمیرن این دوتا
طلاق گرفته بودن اشتی کردن ب جهنم سرشون خورد
کتک تحقیر خورد شدن بند بند استخونای بدنمون توسط پدر سگمون ب جهنم محدودیت ها همش بددرک
مامانم میخواد برگرده باز خونه بابام
۶ماه اینجا وقت داریم آبگرمکن خرابه
میگم آبگرمکن رو درست کن میگه ن ما کلا ۳ ۴ ماه دیگه اینجاییم چرا برم درست کنم
ی شامپووووووووو نمیخوره برای حموم ای خدااااااا
میگه از اینجا برو اونطرففففف تهران خونه بابات حموم
ازون روز ک رفتم ساعت ۱۲ شب برم گردوند تو اون سرما مث چی سرماخوردم ینفر منو نبرد دکتر
ینی ی حموم رو باید قابلمه قابلمه آب بزارم برم
امروز روزه بودم عقل ندارن ب پیر و پیغمبر و خدا همه چی فحش میدن
کاش بمیرن زودتر