اگه یه روز مادر شوهر بشین چه کاری رو ک مادر شوهرتون با شما کرده رو انجام نمیدین
یا کلا خانواده شوهر؟
با زبونم اذیتش نمیکنم
تو زندگیشون دخالت نمیکنم
اینقد به پسرم زنگ نمیزنم ....
تو خونه میپوسم ولی اینقد دمبالشون هر جا نمیرم
با زبونم دلشو نمیشکوندم
ازش گله نمیکنم
میذارم راحت هرجا میخواد بره
عروسمو‌با زمان خودش مقایسه میکنم نه زمان خودم
و سختیایی که من کشیدم ربطی به عروسم نداره هرکاری میکنم که تو زندگیش از طرف من خیالش اسوده باشه
مادرشوهرم متاسفانه فوت شدن ولی از همه شنیدم زن خیلی خوبی بودن😔
پسر ندارم ولی اگه میشدم اصلا توقعی ازشون نداشتم و از اول میگفتم هرجا دوس دارین برین زندگی کنین نه اینکه بیارم و دل خودم
زیاد به پسرم زنگ نمیزنم
زیاد گله نمیکنم چرا نمیاید پیش ما
به پسرم یاد میدم که چجوری زنش رو خوشحال کنه خانما با چی خوشحال میشن و...
یه موقع یچیزی میدم به عروسم نمیگم اینو ببر بده پسرم بخوره😑
تو جمع اگه پسرم رو بوسیدم عروسمم میبوسم از پسرم تعریف کردم از عروسمم تعریف میکنم(از حق نگذریم اخری رو از مادرشوهخر خودم یاد گرفتم)
من همیشه میگم پسرم ازدواج کنه بره حتی اگر دلش نخواد ما رو ببینه به نظر خودش و همسرش احترام میذارم
برای خودم اندوخته مالی دارم که بعدا نخوام بگم پسرم باید در خدمتم باشه چون من دوست داشتم مادر بشم
تک تک این روزهایی که دارم باهاش زندگی میکنم رو سعی میکنم عشق کنم و لذت ببرم ...
هرچی تو شهر عروسم رسمه به دروغ نمیگفتم ما رسم نداریم 😏از درد پول خرج کردن
اگه مادرشوهر بشم باید شعورم برسه عروسمو ناراحت کنم انگار پاره تنمو ناراحت کردم
همین
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
