شهرزاد جان چکار کنم
تورو دقیق راهنمایی م کن
چون منم از شهر خودم دورم
سالی یکی دو بار میرم شهرمون که همونم با دعوای مادرشوهر و تو حق نداری انقد بری اونا بیان پیشت
مگه نمیدونستی ازدواج کردی شهر دیگه
این همه رفتن چیه
تو بی مسئولیتی تو شوهرتو تنها رها میکنی
شوهرمم پر میکنه با حرفا ش
اون احمق هم میگه اره تو اگه منو دوست داشته باشی انقد نمیری خونه بابات😐
میخوام بگم منم اینجا تنها و بی کسم
و مجبوریم هرشب خونه اونا باشیم
اگه خودم فامیلی داشتم اینجا میشد حداقل تقسیمش کنم
باید شوهرتو بکشی سمت خودت. الان ما با اینکه چند تا کوچه فاصله دارین دیدارمون فقط هفته ای یه باره آخر هفته ها. نهایتا وسط هفته هم یکی دو ساعت مادرشوهرم بیاد. من خودمو زدم دو سه بار به فشار عصبی به عصبانیت. به شوهرم گفتم من پدر مادر ندارم هیچ جا نمیرم همینجا ور دلت میمونم. بزاری مامانت دیوونم کنه فردا پس فردا باید با یه زن دیوونه زندگی کنی. خیلی دیگه مراعاتمو میکنه. البته کارای خود مادرشوهرم و فرقایی که بین شوهرم و برادرش گذاشت هم باعث سردی شوهرم از اونا شد.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
