اخرین بار ۲ هفته پیش بهم زنگزد
بدون اینکه من بخام پیگیرم بود
گفت ماه عسل میریم فلان جا (ب شوخی)
منو نامزد صدا میزد (در این حد قصدش ازدواج بود )
بعش گفتم ما درست و حسابی اشنا نشدیم حتی قبول داری عشق در ی نکاه بوده
گفت اره ولی بخاطر بیماری مادرم همه چیمو از دست دادم حتی تورو ...
بهش گفتم تلاش کن
و خدافظی کرد و گفت دوباره بهت زنگ میزنم
امرور ی استوری گذاشتم ازخودم بی دلیل انفالو کرد
واقعاا سوااال بزرگه برام
اون ادمی ک میگفت بعد از شرایط سخت الانم (بیماری مادرش) بزرگترین ترسم از دست دادنه توعه
چرا باید یهو انفاالوم کننننه