نه بخدا
شوکم اصن
تو جیب بغل کیف بود شیشه عطر و ایناشم روش بود من عطرو برداشتم که کیفو خالی کنم اونو دیدم اصن شوک خوردم یادم نمیاد چجوری فقط عطرو گذاشتم جاش جیب بغلو بستم فقط رفتم باشگاهو برگشتم
اومد خونه گفت کجاست کیفه با اینکه آخرین بار یادم نیست کی استفادش کرده خیلی وقته دیگه باشگاه نمیره، خواهرم گفت من باهلش رفتم پرید تو اتاقم دعوا که چرا به وسایلم دست زدی بدون اجازه با اینکه معمولا عادیه کاری نداره بعد پرید برش داشت بردش برگشت گفت خوبه حداقل عطرمو ندیدی استفاده کنی و اینا چون کل کیفشو خالی کرده بودم جز جیب بغل واقعا فک کرده بود دس نزدم منم خودمو زدم به خری یکم منگه داد اومد چنتا از وسایلاشو به نشونه اعتراض از اتاقم برداشت و گفت دیگه به وسایلام دست نزن
منم گفتم چت شده حالا کیفو استفاده نمیکردی که من کیفم خراب شده و اینا نرم شد چون باور کرد چیزی نفهمیدم گفت راست میگی ولی اجازه میگرفتی چیزیم نبود زورم میاد بدون اجازه برداشتی و جیبرو خالی کرد و داد بهم کیفرو
با اینکه من دلم میخاد بندازمش دور🤢