یه بار همینجور شدم ۲۲ ساعت کما بودم تازه دکتر میگفت وضعم خرابه.
با شوهرم دعوا کردم کتکم زد عوض معذرت خواهی دو روزه رفته تو قیافه حتی نگاه نمیکنه بهم،میبینه رو تخت خوابیدم بالشت و پتو برمیداره میره هال میخوابه،انگار نه انگار همون شوهریه که با دست خالی ۲۰ میلیون داد لباس عید خریدم،انگار نه انگار همونیه که میگفت تو امانت مادرتی به من اگه یه قطره اشکت بریزه مادرت اون دنیا منو نمیبخشه.
الان ضربانم خیلی بالاست کل بدنم میلرزه،بدنم یخ یخه لبام کبوده و خونمردگی جمع شده،قبلا هم همین علائمو داشتم که رفتم کما واقعا میترسم.