وقتی که طلا ارزون بود گرمی یک و خورده ای بود کلا ده گرم طلا داشتم،نصفشو شوهرم خریده بود نصفشو خودم با حقوقم،دادم بهش به عنوان قرض،گفت ماهی دو و نیم میدم بهت به عنوان پول طلاهات،اون ماهی دو و نیم خرج لباسم،گاهی خورد و خوراک برای رژیممه،به نوعی خرجی منو به عنوان قرض پس دادن در نظر گرفته بهش میگم خب من طلاهم نمیدادم تو باز باید پول لباس و اینا میدادی دیگه بهم،پس طلاهام سوخت شد.
حالا دوباره قبل گرونی دلار گوشیمو ۶۰ میلیون فروختم دادم بهش،گفت عید میخرم برات که زد گرون شد،الان کلا ۵۰ میلیون داده بهم در صورتی که گوشی که فروختم شده ۹۰ میلیون.
سر اینم خیلی حرص خوردم و بحث کردم بهش میگم مگه مقصر منم که گرون شده،حالا دیشب گفتم جهنم گوشی نخواستم از چشمم افتاد یه سامسونگ در حد ۲۰ تومن میخرم گفت باشه بخر با بقیه پول بریم مسافرت منم دیگه دیوانه شدم گفتم به خاطر ضرری که بهم زدی نمیتونم بخرم راضی شدم یه گوشی ارزون قیمت بخرم بقیه پولو میخوام بدم یه حلقه واسه خودم بخرم.
اونم گفت اصلا گوشی نمیخرم کل پولو برمیدارم میریم سفر عید خواستی بیا،دیگه دعوامون شد خوابید صبح بدون سلام و خدافظ رفت سرکار گوشیشم زده حالت پرواز.