ولی عاشق بشه و ازدواج کنه
زندگی پایداری داشتن یا اون حس دوباره برگشته؟
بله مادرم
من از مردا متنفرم
دلیلشم از خونمون شروع شده
من احساس خوبی ندارم از ازدواج
ترس دارم
من دچار بیماری روحی شدم بخاطر رفتارای پدرم و یه رابطه که قبلا داشتم و طرف بهم خیانت کرده
دید خوبی ندارم،اعتماد ندارم،حس میکنم ادم دوستداشتنی نیستم و شوهرم دوستم نداره و یه روز ولم میکنه میره
حس میکنم قراره همش غر بزنه و ارامش نداشتمو بگیره
به نظر من هرکسی با ازدواج دنبال اینه کمبوداشک جبران کنه برای همین توی طرف دنبال خلاء هاش میگرده مثلا یکی پول یکی ارامش یکی ازادی
برای همین نمیتونه دید بازی داشته باشه نسبت به ازدواج ولی کسی که توی خونه پدرش مثل پرنسس باهاش رفتار شده عاقلانه ترین ازدواجو داره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
