2777
2789
عنوان

تا حالا فکر کردین شب اخرتونه

| مشاهده متن کامل بحث + 284 بازدید | 44 پست
خدا نکنه من ارزو میکنم مستقل بشی حقوق بگیری و از شر مشکلاتت راحت بشی کاش چند سال دیگه تاپیک بزنی از ...

چه ارزوی قشنگی ولی خدا نخواست من به ی دونه از ارزوهام برسم قراره حسرت به دل بمیرم 

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بعد اینکه بدون امام زمان امی هست که در همین موقع ما زندگی می‌کنه موقع شب وضو بگیر رو به قبله حاجتتو ...

من خیلی بهش اعتقاد دارم دوسش دارم ولی دیگه بریدم از زندگی نمیدونی چه میکشم

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
اره بارهاولی شب آخر نبود و صب بیدار شدم و مجبور شدم رد اشکمو پاک کنم و زندگی کنمزندگیه دیگه همینجوری ...

دقیقا

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
من خیلی وقته هرشب و خوابم نمیبره همین حس دارم و فرداش از خواب بیدار میشم خیلی بده

میدونی من این حسو تجربه کردم ولی توی یه مساله متفاوت همه چیز بهم فشار میورد هیچ نقطه امنی نداشتم واقعا داشتم متلاشی میشدم حتی اون موقعیت دو سال طول کشید ولی یهو درست شد البته منم کم نیوردم با این که خیلللللی خیلی سخت نفس میکشیدم و تلاش میکردم از اون اوضاع در بیام ، اخرشم درستش کردم تو هم میتونی 

من چه حال بد چه حال خوب میام شبا سرمو بزازم روی بالشت اول عزیز دلمو بچمو میبوسم بعد کل خانوادمو میس ...

من دیگه نگران کسی نیستم نگران خودمم نیستم

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
چه ارزوی قشنگی ولی خدا نخواست من به ی دونه از ارزوهام برسم قراره حسرت به دل بمیرم

نه نمیمیری قول میدم لطفا دوام بیار و سعی کن فقط خودتو ببینی و روی هدفت متمرکز شب میدونم بسیارررر سخته اونم توی این جهنم اطرافت ولی اگه نن تونستم تو هم میتونی

من حتی یه پدر مادر بدرد نخور هم ندارم پیشش برم تو از من خوشبختری .الانم تو اسارات زندگی میکنم

هیچ کس باباش مثل بابای من نیست یعنی به عمرم ندیدم کسی باباش انقد بی رحم باشه من باید بمیرم به خونه پدری فکر نکنم

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
زندگی همینه منم خیلی اذیت شدم خونمون خداروشکر تهران اومدم دانشگاه الانم کار میکنم حقوق میگیرم هرچند ...

این عین خوشبختیه ی ارزوی محاله واسه من

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
تاحالا به این فکر کردی داری لباس تنت میکنی بری بیرون این دکمه هایی که می بندی خودت باز میکنه یا کسه ...

اره این شیا تا صبح فکز می کنم

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
این عین خوشبختیه ی ارزوی محاله واسه من

نیست 

منم میگفتم بدبختم ولی خدا لحظه ناامیدی معجزه فرساد برام

میدونی رازش چیه؟؟ 

رهایی 

بخدا بخدا رها کن آزاد باش بسپر دست خدا بعد معجزه هاش و ببین 

دیدم ک میگم برا خودم پیش اومد

میدونی من این حسو تجربه کردم ولی توی یه مساله متفاوت همه چیز بهم فشار میورد هیچ نقطه امنی نداشتم واق ...

میخوام درستش کنم همین الانم راهی باشه میرم تا تهش ولی حس می کنم دیگه چیزی دست من نیست 

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
من دیشب این حال و داشتم حتی به مرگ فکر کردم

چقدر بد 

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  21 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش