2777
2789

زندگی پس از زندگی چیه

میدونی چی خیلی حال میده😜 از این لواشکای سیاه هست😍که خیلی ترشه😋وقتی میخوری کل سیستم صورتت مچاله میشه🤑اینارو بگیری روشون یه عالم رب انار بریزی😋بعد روش نمک بپاشی🤪طوری که دونه های سفید نمک معلوم باشه بعد لوله اش کنی،بزاری کنار لپت اروم اروم اب بشه🤪مزه اش بره تو دهنت بعد با دستت یه گوجه سبز ترش نمک خورده رو برداری یواش یواش گاز بزنی...خب دیگه آب دهنتو قورت بده تموم شد🤣

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

زندگی پس از زندگی یعنی شروع زندگی جدید در حال مرگ،کمی راه اون دنیا رو دیدن و برگشتن دوباره..

خب تعریف کن چ اتفاقی واست افتاده

خدایاخودت شاهد همه اتفاقا بودی و همه چی و سپردم ب خودت🤍
زندگی پس از زندگی یعنی شروع زندگی جدید در حال مرگ،کمی راه اون دنیا رو دیدن و برگشتن دوباره..

مگه نمیگن هیچ کس تاحالا اون دنیا رو ندیده؟؟

چطور ممکنه

میدونی چی خیلی حال میده😜 از این لواشکای سیاه هست😍که خیلی ترشه😋وقتی میخوری کل سیستم صورتت مچاله میشه🤑اینارو بگیری روشون یه عالم رب انار بریزی😋بعد روش نمک بپاشی🤪طوری که دونه های سفید نمک معلوم باشه بعد لوله اش کنی،بزاری کنار لپت اروم اروم اب بشه🤪مزه اش بره تو دهنت بعد با دستت یه گوجه سبز ترش نمک خورده رو برداری یواش یواش گاز بزنی...خب دیگه آب دهنتو قورت بده تموم شد🤣

موضوع از پنج شش سال پیش،از مرگ یکی از نزدیکان شروع شد،منم مثل بقیه گریه میکردم،فردای روز سوم اومدم از جام بلند شم دیدم دلم دردمیکنه،نگو از ناراحتی زیاد کیستم پاره شد،امبولانس اومد و منو بردن بیمارستان..دردم آروم شد،بحث اینا نیست،ازم آزمایش خون گرفتن که ببینن عفونت وارد خون نشده که آزمایشات خوب بودن،بعد همون لحظه نوار قلب گرفتن،گفتن خوبه نرمال،اما من نرمال نبودم،یهو جیغ زدم پرستار من دارم میمیرم،اومد بالاسرم گفت چی شده گفتم قلبم داره از جا درمیاد..ده دقیقه پیشش نوار قلب گرفته بود،پزشم اومد گفت باز ببریدش نوار قلب،اومد گفت دکتر نرمال،تو دلم گفتم پس باور کن مرگم رسیده،همون لحظه ب همراهم که زنداداشم بود،گفتم برا من دعا کن،رفتم زیر ملافه،از دنیا بی خبر شدم..یکهو خودمو وسط همون اتاق دیدم،برگشتم یکهو خودمو رو تخت دیدم،فهمیدم که روح از بدنم جدا سده،اگر دیر پیام دادم ببخشید باقیشو میام الان میگم کمی صبر کنید

خلاصه من خودمو وسط اتاق دیدم،ولی این تسلط واجازه رو داشتم که هرزگاهی برگردم تو جسمم ،سقف اتاق کنار رفت،نمیدونم زمان چقدر گذشته بود نمی‌دونم چند ساعت یا چند روز از بودنم تو بیمارستان میگذشت،فقط اینو بگم تا یادم نرفته،هروقت شیفت پزشکها وپرستاراعوض میشد ،میگفتم باز شروع شد،برمیگشتم ب زور تو جسم خودمو پتو رو کنار میزدم،ولی زیاد نمی‌تونستم تو جسمم بمونم،باز پتو رو می‌کشیدم روم،پزشک گفته بود نه آب بخوره نه غذا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز