من مدت کوتاهیه با یه آقایی دارم آشنا میشم برای ازدواج روز اولم خودم بهش گفتم قولی بهم ندیم ما فقط داریم آشنا میشیم باهم ببنیم بدرد هم میخوریم یا نه
رابطمون هم خیلی خیلی خوب بود از همه نظر ادم خیلی خوبی بود مشکلی نداشتیم تا چارشنبه شب دوستاش پیشش بودن تا اخر شب و وسطاش با منم حرف میزد حتی گفتم نمیخاد پیام بدی پیش دوستات باش بعدا حرف میزنیم تا سه شب اومد و داشتیم حرف میزدیم یهو دیگه پیامم رو سین نکرد منم خوابیدم ظهر بیدار شدم دیدم هنوز جواب نداده نگران شدم گفتم من دارم نگرانت میشم پیامم واسش رفت بازم جواب نداد عصر هم شد همین طور (اینم بگم اویزون نشدم زیاد پیام بدم ظهر یه پیام عصرم یه پیام برای اینکه ببینم نتش روشن هست یا نه) بعد صبر کردم تا شب اینجا تاپیک زدم گفتن شاید اتفاقی واسش افتاده بهش زنگ زدم قطع کرد روم و پیام داد گفت ماموریتم
بعد من گفتمش اوکی عزیزم موفق باشی چهار ساعت منتظرش بودم بیاد جواب بده نیومد تا پیام دادمش گفتم ای کارا چیه خب بهم بگو چه مشکلی پیش اومده داری ناراحتم میکنی بااازم جوابمو نداد تا ی ساعت دوباره گفتمش جون من فقط بگو چی شده من کاری نکردم چرا داری دیوونم میکنی
دیدم جواب داد نوشت خودم حالم خوب نیست بگیر بخواب تو هیچ کاری نکردی
گفتم خو بیا راجبش حرف بزنیم گفت باشه بزار بعد بگیر بخواب نمیخوام باهیشکی حرف بزنم فعلا
و ازاون شب هنوز نه پیام داده نه چیزی
یکی از دوستام گفت تو ابنمک خابونده تورو ...