تو خیلی شبیه منی.همیشه عین ی نون خور اضافی بودم.واسه تک تک لقمه هام حرف می‌شنیدم.ی بار بابام گفت صبح یه ذره پنیر میمالی به بربری میخوری۵۰هزار پولشه
هنوز بعد سالها حالم بد میشن وقتی یادم میفته
هر روز حداقل یه بار مباد تو ذهنم
تنها راحش اینه استقلال مالی پیدا کنی و ازدواج کنی بری
برای جهیزیه دادن هم برات ادا درمیارن
دیدم که میگم
منم مثل خودت بارها از گریه هق هق میزدم آرزوی مرگ میکردم.
یه لقمه میذاشتم تو دهنم هزار بار میگفتم کوفتم بشه.سرطان بشه تو وجودم بمیرم
به جون خودم که همون آدم خیابونی ها زندگیشون صد برابر من بهتره یه دوست داشتم با پسر در ارتباط بود کات کرد وارد رابطه با یکی دیگه شد اصلا هم به دین اعتفاد نداشت خانوادش مهربون هرماه پول میرختن براش دوست پسرش براش میمرد آدم های ناسالم زندگی سالمی و خوبی دارم
بابای خودم مولتی میلیاردر هست و شاید تیلیاردر.
اما از درون فقیره.برای من اینجوریه برای پسراش و عروساش اینطور نیست.حدود ۵۰تا کارگر داره گاهی میگفتم خب منم کارگر بدونه.ی وقتایی میرفتم صبح تا شب کارای حسابداری شو انجام میدادم هفته ای۳روز اینا.برای کارگرها غذا سفارش میداد به من می‌گفت اگر گرسنت شد تو یخچال پنیر هست بردار بخور
من ۲سال و خورده ای هست اومدم سر زندگیم بدون جهاز.یکم خرده ریز وقتی عقد بودم خریده بودیم.ماه پیش رفته بودم خونه بابام.بابام اومده میگه اون وسایلایی که خریده بودی رو برید لیست کنید به قیمت روز.بدونیم چقدر جهاز دادیم اونارو بردار ببر😐😐😐😐
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
