جنگ سر کادو مادرشوهرم

پس بنظر شما کار درستی انجام دادم؟ 

 خوشحالم که هم عقیده اید با من

منم به مامانم همینو میگم، میگم وقتی همچین مادرشوهری نیست، ی کادوی کوچولو چیه که میگید تو احمقی نباید پول خرج کنی؟! 

منم سعی می کنم همیشه لطف هاشو جبران بکنم، دیگه نهایتا تو سال دو سه روز مناسب هست بخوام هدیه بدم(مثلا یدونه روز مادر گرفتیم براشون، یدونه هم همین هدیه تولد) 

نهایت جبران لطفشون این بوده، وقتی هربار واسم تو ظرف غذا میاره، پر می کنم میفرستم، یا بعضا خونشون رفتنی ی گلی، شکلاتی چیزی می برم. 

انقدر خانومه که نگم براتون، فکرشو بکن داشتم میرفتم پیش ناخن کارم واسه ترمیم(فردا عروسی دعوت بودم) یهویی زنگ زد گفت تصادف کردم نمی تونم بیام. 

مادرشوهرم تو یک ساعت خودش برام ناخن کار پیدا کرد، منو برد ارایشگاه یک ساعت منتظرم نشست کارم تموم شد، هزینه رو هم خودش داد اومدیم(مثال گفتما، منظور انقدر بهم ارزش می ذه) 

 منم همین عقیده رو دارم... 

ولی مامان و مامان بزرگم کاری کردن احساس می کنم خیلی کار بدی بوده... 

انقدر مادرشوهرم ماهه که نگم براتون، حیوونکی اینهمه لطف کرده بهم، من نهایت دو سه بار در سال تو مناسب های مخصوص براش کادو خریدم و تمام(یکی روز مادر بود، یکی هم که همین روز تولدش) واقعا فکر نمیکنم ی سرویس نقره (جمعا ۷ تومن نشد)  خیلی چیز زیادی باشه که، اینطوری مامانم و مامان بزرگم جنگ انداختن

اصلا قیمتو نگفتم که، همین که کادوم رو دیدن شروع کردن که تو احمقی، ساده ای، داری با اینکارات مادرشوهرتو پرو میکنی، اونا باید واست خرج کنن نه تو برای اونا و... 

چه شوهرم، چه خانوادشون زیاد پولدار نیستن اما تا حالا نزاشتن حسرت چیزی به دلم بمونه، حتی خونشون ی شام درست کنن، سهم منو مخصوص میزارن کنار که نامزدم بیاره،تو هر مناسبتی بهترین هارو برام فراهم می کنن(یلدایی، عیدی، ولنتاین، هدیه چهارشنبه آخر سال، عید شعبان و....) 

اصلا فکرشم نمی کردم مامان و مامان جونم بخاطر ی سرویس نقره انقدر کفری بشن

مامانم اصلا حسود نیست، چون نامزدمم برای ایشون همین کارهارو میکنه، بنظرم بیشتر تحت تاثییر حرفای مامان جونم قرار گرفته بود. 

نمیدونید که چی شد، مامان بزرگم همین که کادوم رو دید، برگشت گفت حماقته این کارا، فردا میگه چرا طلا نخریدی واسم، عروس منو ببین ی شالم واسم نگرفته تو این ۱٠  سال ولی دردونه منه، چون دلی دوسش دارم و... 

اصلا من هنگ کردم