امروز یادم رفت بگم خرما بگیره دوتا دونه فقط داشتیم اومد با کشمش اوردم خورد خوابید بیدار شد گفت چای گفتم برو خرما بگیر دیدم داد و فریاد که من بیرون بودم چرا نگفتی..گفتم دوتا بچه کوچیک مگه اعصاب میزارن الان برو سر کوچه یه لحظه بکیر دیوانه شد منم به پسرم گفتم بیا بریم بگیریم رفتیم من نرفتم داخل مغازه پسرم رفت گرفت اومدیم دوباره فحش که گرون دادن ۲۰۰ مگه خرما میشه
حالا خرما نمیخوردی امشب🤕
روانیه
حالااینقدرخرماواجب بود؟
مرداین روزافشارروشونه اعصابی نمونده براشون
قندمیزاشتی جلوش
حالا یبار خرما نخورین چی میشه مگه این همه داد و بیداد برای خرما
شوهرت چشه ؟
انقد بدم میاد از مرد هایی که به زنشون بی احترامی میکنن
اههه یکی بزن پس کلش ساکت شه
وای کارد بخوره به شکمش.
تقصیر خودت بود که با بچه تنهایی رفتی برا شکم اون اقا خرما خریدی که با چایی میل کنه
حالا یه روز خرما نمیخورد با اون چایی کوفتیش میمرد؟
گفتم من نه جایی میرم از صلح تا شب خونه ام خب خودت میرفتی میگرفتی حالا یادم رفت بگم مردم شوهراشون میبرن شهرای دیگه مهمونی من نه جایی دارم نه کسی...
عجب!!!
دیگه شما چیزی نگو، باش بحث نکن قضیه کشدار نشه
حتما خسته و از جای دیگه ناراحت بوده
مشکلش از یه جای دیگس دنبال بهونس
از یجا دیگه دلش پره
حالا پادشاه یه شب خرما نمیخورد چرا رفتی، قند می‌خورد اگرم قند نمیخوره یه شکلات کشمش نبات اصلا تلخ ،اصلا نمیخورد، چرا رو میدی خودت میری که حرف هم بشنوی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
