من تو رابطه عاطفیم چند ساله
من دانشجوام حالا قراره برم برای مغازه دوست بابام طراح سایت و ادمین و پشتیبان سایتش بشم و باید چند ساعتیو برم اونجا خب تا محصولاتی ک قراره ارسال بشه و عکسا بارگزاری بشه
حالا ب این اقا با یه خوشحالی گفتم میگ درستو بخون بعد کلی حرف برگشته میگ درستو بخون نه بری فروشندگی😐
حقیقتا اینکار در حوزه رشته منه مهندسم بعد این بهم میگ فروشندگیه😂😐
حقیقتا قلبم شکست و اشکم دراومد
همه میدونن دانشجویی باید کنارشم کار باشه برای مهارت و اینکه رزومه میشه
این اقا خودش با ۲۰ و چن سال سن بیکاره بعد بمن حرف میرنه ک نرم سرکار
چی جوابشوووو بدممم خیلی حالمو بد کرد😭متاسفم واسش
میگ بدرست ضربه میخوره نرو ولی اینجورم نمیشه بیکار بشینم