دختر داشتن لیاقت میخاد،بیخیال اون شوهر نفهمت،خودت شده باسختی دختر قشنگت رو بزرگ کن بعد 6ماهگی با شیرین کاریاش دل باباها میره، شوهرمنم تو بارداری ازین حرفای چرت میزد،ی لیوان آب نمیداد دستم ،هی مهمون دعوت میکرد تا ب لکه بینی افتادم استراحت مطلق شدم ،گف بمنچه برو مامانت جمعت کنه،دوماه رفتم خونه مامان، حالا ک دخترم۴سالشه جونش بهش بنده،ازبس نمک میریزن، با اینکه دختر دعواگر و جیغ جیغویی هست ولی بازم باباش بعد6ماهگی دوستش داشت و وابسته اش شد،
البته من بچه اولم پسربود،خودم دعا کردم دومی دخترشه،
هربچه ی شیرینی داره،نمیتونی بگی کدومو بیشتر دوست داری، اصن فرق ندارن،
الهی سالم و صالح باشن و سفید بخت بشن