من دلم میخواس مادر شم
شوهرم نه پولی داره نه اهل کارکردنه مستاجریم‌ماشینم با طلاهای من خریدیم
همه پولاشم بر باد داده رابطه هم که نگم براتون ماه هاست نداریم
هی بهش گفتم کاری بکن گفت راه حلی ندارم گفتم بچه گفت نمیشه با این شرایط گفتم خب من که دو شیفت سرکار میرم توام دو شیفت برو گفت نمیتونم خلاصه دیشب گفت من فکر میکنم مانع خوشبختیتم و پیش من افسرده میشیونمیزارم به چیزایی که میخوای برسی و صبح میرم و رفت
تصمیم درست همین بود ولی نمیدونم چرا دلم میخواس بجنگه و تلاش کنه ما ۷سال باهم بودیم
بذار بره عزیزم مرد زندگی نیست
از مشکلات فرار کرد ن خوشبخت نکردن شما
منم قبلا میخواستم مادر شم الان حس مادر شدنو از دست دادم
الهی شاید رفت بشینه فکری کنه چاره ای خوب بشه برگردید یرخونه زندگی تون
شوهرت از خونه. فت
عزیزم چرابااین اوضامیخوای بچتوبدبخت کگی والابه خداگناه داره
خوشبحالت چه راحت
ای کاش شوهر منم اینجور آروم بره طلاق توافقی بگیریم
ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازس
گیریم دو شیفت کار کنید این خودخواه بازیا چیه کی میخواد به اون بچه برسه
مادر شدن به چه قیمت؟
خوشبحالت اسی
باز خوبه عقلشو نداده دست تو یه بچه رو این وسط آواره کنه
انقدر گرونی و تورم هست با دوشیفت که سهله ۱۰ تا شیفت هم کار کنی بازم نمیتونی به جایی برسی
کاش زودتر به این نتیجه میرسید که بره نه بعداز ۷سال
