ما تازه ازدواج کردیم اوایل مدام میدیدم پول کم میاریم وسط ماه میشد دیگه بخدا پول نداشتیم
چن باری هم سرگوشی شوهرم رفته بودم متوجه شده بودم برا خواهرش پول میزنه همینطوری وقت و بی وقت پیام میداد خانوم که من کافی شاپم برام بزن و به هر بهانه ای ماهی ۲ ۳ تومن ازش میگزفت
برا خانوادش شارژ میفرستاد
برا اون یکی خواهرش برنج میخرید پولشو نمیگرفت ازش برا بچه خواهرش چیز میخرید و ....
ادامه داره
مگه سریاله
بعد فک کنید همچین خرجایی میکرد و کا تو زندگی خودمون خدا شاهده یهو لنگ ۳۰۰ هزارتومن پول میشدیم اخرماه دیگه...
خلاصه انقد بحث دعوا کردم تا تونستم خرج زندگی بگیرم دست خودم. هدفم این بود که این پولایی ک فضل بخشش میکنه برا خونوادش جلوش بسته شه
برادرا من، از تو خونه ما کلی خوراکی و پول میبرن برا زناشون.
جرا من یکی از این برادرا ندارم. حتی ندیدم و نشنیدم از نزدیکان
میخونین بگم؟؟؟؟
تا اینکه خود شوهرم دید وقتی پول دست منه هم تااخر ماه میرسونم
هم پس اندازم میکنم خوشش اومد. خودش در حد کم پول برمیداره دیگه میدونم نمیتونه به خونوادش بده
حالا چن باره هی مادرشوهرم زنگ میزنه مدام به شوهرم میگه اون یکی داداشت به خواهرت انقد پول داد، فلان کار براش کرد، اینو خرید و ...
یعنی که تو چرا نمیکنی
مال منم فقط میکنه ازمون،بعد جالبته میگه وای فلان چیزو براتون بخرم وای واسه بچه تون میخوام طلا بخرم و... هم منت میزاره هم با پول خودمونه و باید تشکرم کنبم اگر یه چیز کوچیکم خرید!بگو خب آشغال تو جیب مارو نزن کادو و طلا و مضخرفاتت بخوره تو سرت درغگو،خودم بلدم بخرم عنتر
از اونورم فهمیدن حالا دم عید بهمون عیدی میدن بخدا هزارتا نقشه کشیدن
مامانش میگه گوشیم خرابه
خونمون کمد دیواری نداره
هربار زنگ میزنه یه چیز میگه
تا الان سکوت کردم
شما باشین چیکار میکنید
چیزی به شوهرتون یا مادرشوهر میگین
خلاصه چه رفتاری کنم که شوهرم نخواد واسه عید خرج سنگین بکنه حداقل دوریال بتونیم پس انداز کنیم خودمون هم
هرچی لازم داری لیست کن انجام بده پیش پیش خرج بتراش،باقیم طلا بخر مادرشوهرتم انقد زر بزنه تا خسته شه اصلا محل نزار فقط جلوش هی بگو نداریم بیپولیم و...،شوهرتم وقتی ببینه پولی نیست میخواد چیکار کنه دیگه هیچی،قرعه خونگی شرکت کن
