بازم جونشون واسه مامانشون در میره؟
خودشو پاره میکنن
من انقد بهش محبت میکنم انقد هواشو دارم انقد کنارشم بازم طرف مامانشه مامانشو میبینه منو یادش میره
بعد از اون دلخوری که بینمون پیش اومده بود من دیشب ۳ ۴ ساعت رفتم خونشون بعدش گفتم بابام اومد دنبالم(عقدم)
بازم اون چندساعتو شوهرم حواسش به مامانش بود
من دلخور بودم اونا برام قیافه گرفته بودن! مگه جرعت دارم بگم مامانت برا من قیافه گرفته بود؟ دهنشو باز میکنه بازم منو مقصر میکنه
دعا کنید زودتر برم خونه خودم توروخدا دعا کنید خسته شدم