ترجیح میده خودش تنهایی کار کنه و مخارج زندگی رو بده
هر چی بهش میگم خوب بزار منم کنارت باشم و همراهت باشم
بلاخر ه میتونم چه تو خونه یا بیرون یه کاری چیزی دست و پا کنم حتی میدونه استعدادم تو آرایشگری محشره یعنی یک ماه برم آموزش حتما درآمد زیادی خواهم داشت بهش هم میگم باهم کار میکنیم خونه بخریم و ماشین عوض کنیم تو هم داری از پا در میای خیلی شکسته و فرتود شده من و هم حبس خونه کرده میگه همین هر چی هست درآمدم باهم میخوریم
خلاصه هیچ جوره راضی نمیشه دیگه منم بهش اصرار نمیکنم
از این به بعد میخوام فقط به خودم برسم اصلا برام دیگه مهم نیست میخواد پیر بشه میخواد شکسته بشه یا قلبش بگیره زیر فشار مخارج زندگی وقتی حرف حساب حالیش نمیشه من رو هم گوشه نشین خونه کرده
بخدا افسرده شدم و گوشه گیر
میخوام از این به بعد بیخیال باشم و بی هیچ غصه ای زندگی کنم اصلا بمن چه خونه اجاره ای هست یا ماشین داغون سوار میشیم خودش میدونه دیگه خسته شدم فقط میخوام به خودم برسم به روزی که به خودش بیاد متوجه میشه چه اشتباهی کرده روزی که هنوز همون نقطه اول هست و خودش پیر و فرتود شده در کنارش یه زن جوون و سرحال داره که باز برا اینکه کسی به زنش نگاه نکنه باید بازم جوش و حرص بخوره