2777
2789

بچه ها یکی رو میشناسم آهش عجیب میگیره....یعنی کسی نیس دل این طرف رو نشکنه بلا سرش نیاد......البته نسبت خونی باهاش دارم...تو خونوادش همه عجیب ازش یه جورایی میترسن ..حتی یه شوخی کوچولو باهاش بکنن حلالیت می‌طلبن...خیلی مظلوم و مهربونه...و بیشتر اوقاتش رو صرف کمک به ادمای ستمدیده و یاد خدا میگذرونه.....البته من خودم بشخصه معتقدم که شاید کارمای بشدت قوی ای داره...دیدی میگن خدا از لابلای دل شکسته میاد تو....اونم یه جورایی شامل نور خدا شده....یه خانواده هست که عجیب باهاش دشمنی داره....همشون به خاک سیاه نشستن....دختر خونواده برای فرار از دعواهای پدر مادرش رفته یه جای دور خوابگاه گرفته.....و قرص اعصاب می‌خوره....زن خونواده زندگی اون یکی دختر و پسرش رو پاشونده.... باز دوباره یکی از پسرها موهاش سفید شده چون داره مهریه زنش که فرار کرده از دستشون هر ماه ميده.....


این فقط یه نمونه از کارمای اون دختره مظلومه...

شاید اینجور آدمها  خیلی کم باشن ولی هستن.....میدونی تو فضای مجازی بودم.....یه استاد علوم غریبه ای میگفت :* بعضی آدم ها عجیب دل شکسته ن...و عجیب پیش خدا عزیزن...می‌گفت خانمم هم اینجوریه و سادات هست....خدا به داد اونی برسه که خانمم آهش کنه....یعنی با سر زمین می‌خوره.....فالوورا ازش میپرسیدن خب چطوریه که آه خانمتون میگیره...می‌گفت خانمم بچه  یتیمه...از بچگی تو سختی بزرگ شده ولی دامنش رو آلوده به گناه نکرده...با اینکه جاهایی با مادرش نون خشک میخوردن ولی اصالت خودش رو حفظ کرده....می‌گفت خودش نمیدونه اما منی که استاد علوم غریبه هستم ک چشم سومم باز هست؛ میبینم که موجوداتی هستن از ملائکه و اجنه مسلمان که بدون اینکه به خانمم خودشون رو نشون بدن یا خانمم از وجودشون اطلاعی داشته باشه؛ بهش کمک میکنن تا کارما سریعتر و به شدت بیشتر اثر کنه....یعنی یه جورایی اونقدر مظلومیت و روحانیت داره که در مقام اشرف مخلوقات مخلوقات دیگه خدا بهش خدمت میکنن ... برا همین خدا به داد اونی برسه که خانمم آهش کنه...می‌گفت مادرم جرات نداره به خانمم بگه بالاچشت ابروه چون میدونه خیلی مظلومه...



برام عجیب بود که فقط این فامیلمون این مدلی نیست...و داستانش خیلی مشابه داستان استاد هست....


خلاصه که خدا پاداش صبر رو به خوبی میده ...اینکه آدم در هر لحظه از زندگیش دامنش رو از گناه نگه داره و اسیر هوس یا حسادت و غضب و فتنه و دو به هم زنی و رذالت های دیگه اخلاقی نشه؛ هاله ما رو قوی‌تر میکنه ...و شاید تزکیه نفس ما رو به مقامی برسونه که مثل خانم اون استاد یا فامیلمون ؛ کارما رو در اختیار بگیریم....


حس خیلی خوبی داره نه مهربونای من....🫠

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

راستی تایپیک قبلی رنگ‌چشای آبجیم خوشگله نظر بدین🫠🥹😉

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز