خیلی دلم گرفته
نزدیک ۱۲ ساله ازدواج کردیم
هیچ وقت بهم محبت نکرده
نه دستمو گرفته
نه بوسیدن داشته
ولی برای مادر و خواهرش داره و جلو چشم من بغلشون می‌کنه قربان صدقه می‌ره
خیلی در عذابم
خیلی خسته ام
من فقط ملاکم عشق بود
و با یه آدم بیکار و بی سرپا و بی خانواده ازدواج کردم چون بلد بود خوب دروغ بگه
منم او خانواده سختگیر و کنترل گر بزرگ‌شدن بودم و تو دام دروغ هاش افتادم
مگه میشه
بمیرم برا دلت☹️
عجب
بر عکس شده
باهاش صحبت کن شاید نمیدونه
از وقتی ازدواج کردیم عوض شد
گفت فقط رضایت و عشق من بستگی به رضایت مادرم داره
خیلی زجر روحی داده بهم
کتک زده
فحش میده
خسته ام
دوساله از طریق دوستم فهمیدم با دوست دختر سابقش در ارتباط بوده
من که محبت می کنه ولی یه وقت دعوامون میشه دلم میخواد خفش کنم تو چطور تحمل میکنی
از اون روز خس میکنم مردم و زندگیم تموم شده و به اشتباه دارم ادامه میدم و نفس میکشم
زمان ازدواجم بدنبال فرار بودم
فرار از خونه
اما تو بد چاله ای افتادم
صحبت میکنم حمله می‌کنه و محکومت می‌کنه
این مادر و خواهرش میاد رسما پاره ام می‌کنه
تا حد مرگ میزنع
خیلی بی پناهم
خیلی دل شکسته ام
به دوست دختر سابقش گفته که هیچ حسی بمن نداره
قضیه خیانتش رو شد
به هیچ جاش نبود
رفت خوابید و منو با چشم گریون رها کرد
اجازه نمیده بع روش بیارم حتی
منم امشب خیییلی دلم گرفته دوتا بچه دارم شوعرمم انتخاب خانوادم بود ۷ساله ازدواج کردم دوتا بچه دارم درامده شوهرم صفرهههه،درحدماهی ۵تومن بزور خیلی خستم بداخلاق بددهن خوشگل بودم خواستگار زیاااااد داشتم خانواده ی خوب داشتم ماشین ۲۰۶زیرپام بود طلا تومجردی زیاد داشتم الان هیچی ندارم همرو ازم گرفت امشب کلی گریه کردم گفتم تا کی نداری خسته شدم یه عروسی یه مراسمی میشه همه خوشحالن من تب میکنم واسه کادو دادن،هممممش میگه همینیه که هست میخوای بخواه نمیخوای نخواه ،اگه دوست نداری برو خونه بابات،بچه هامم فوق العاده شیطوننن بدجورررر،پدرومادرم حوصلشونو ندارن،مادرمم مریضه خیلی ناراحتم ۲۸سالمه ولی احساس میکنم ۶۰سالمههه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
