دوستم از شهرستان اومده بود واسه یه سری کارها ، خونه ما بود . روز آخر یه جا رفتیم و من و شوهرم دعوامون شد.استارت دعوا تقصیر من بود ولی شوهرم جلو دوستم بهم گفت احمق بیشعور . با این دوستم خیلی صمیمی هستم و ازش معذرت هم خواستم گفت همه همینجورین و این حرفا.الان ۲ روزه انگار دنیا واسم تموم شده حالم افتضاحه. با خودم میگم یا باید طلاق بگیرم یا با دوستم کات کنم😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.