هرچی باهاش حرف زدم سعی کردم حرفمو بفهمه بهم گفت دیگه دوستت ندارم میخوام جدا بشیم. حس میکنم ته قلبم خالیه. چرا هیچ وقت من رنگ ارامشو نمیبینم
یهو ؟؟؟
چرا
تو دعوا گفت یا زمانی ک منطقیه ؟
بهمین سادگی؟!
شاید کس دیگه ای تو زندگیشه
بهرحال موندنت جایز نیست وقتی اینطوری داره مستقیم بهت میگه برو
کاش شوهر منم مستقیم حرفشو میزد بهم میگه دوستت دارم بعد ازونطرف بهم میگه برو از زندگیم
شما تازه عروس بودین ن؟
چیشد یهو دعوای اتفاق افتاده؟
آخه بی دلیل
این دیگه بحث ندارد
میخواد طلاق بده.بره دادگاه درخواست بده نامه کتبی بیاره.رو اعصاب آدم را نره
جداشو
مرد تا اخرین سکه مهریه رو نده نمی تونه طلاق بده
اگرم قسط بندی کنه نمی تونه طلاق بده تا دونه اخر و صاف کنه
مردا تو عصبانیت این حرفو میگن بعدم برا اینکه ضایع نشن پای حرفشون هستن مهم اینه پای عمل باشن
تو فعلا واکنش خاصی ب حرفش نده ریلکس باش
نه دنبال حرفشو بگیر نه اینکه بخوای خودتو ب اب و اتیش بزنی ک ن جدا نشو فلان خیلی عادی زندگیتو کن انگار اتفاقی نیافتاده چیزی نگفته ببین خودشم برمیگرده ب روتین قبلی زندگی یا نه
اصلا علت دعوا چی بود؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
