شوهرم دیروز بعد چند روز من
پیشقدم شدم برا رابطه ظهری ک بچم خواب بود
شوهرمو بیدارکردم وپیشقدم شدم یهو رفتیم اتاق بغلی یادش افتاد باید زنگ بزنه به دوستش کد مالیات وبخونه چون از شنبه استارت کارجدیدشو باید شروع کنه وگفت مهمه واینا و خلاصه زنگ زد که بچمم باصدای شوهرم بیدار شد
خلاصه امروز صبح خواب بود بیدار کردم یعنی طرفای ساعت ۱۱ اینطوریا بود پیشقدم شدم اما اصلا به ارگاسم نرسید
و دید من ناراحت شدم ومیدونه خیلی شکاکم
مستقیم ازش پرسیدم دیروز صبح کجا بودی اونم نشست تک به تک توضیح داد ک فلان اداره رفته بود برا فلان کارش واینا وگفت منظورت چیه وفهمید شک کردم
گفتم هیچی گفت میدونم تومغزت چیه اما اشتباه میکنی