2777
2789

من وقتی باهاش دوست بودم میدیدم ک چند بار از صفر شروع کرد پیش خودم میگفتم درسته ک هیچی نداره اما اهل تلاشه با هم زندگیمونو میسازیم منم زیاد اهل مادیات نبودم وقتی هم دوست بودیم خوب خودشو جمع و جور میکرد اما از وقتی ازدواج کردیم خانوادش حتی زورشون میاد من برم دکتر یا چیزی بخورم لباسی بخرم درصورتی ک من خیلی کم خرجم این بماند نمیذارن هیچ پیشرفتی کنیم خود شوهرمم هنوز دنبال رفیق بازی بیشتر از اینکه بخاد ب فکر منو بچمون باشه فکر خانوادشه دست گوهشو بااونا کرده تو ی کاسه ب اسم شراکت هرچی ک داره و نداره میده ب مادرش از ی طرف سطح مالیه خانوادم بالاتر از ماست ینی همشون ی سرگردن بالاترن از ما هر دیقع هر بار ک منو میبینن ی جوری خوردم میکنن مثلأ بابام الان چن ماهه گیر داده برو یارانتو جدا کن لازمت میشه یا داداشم امشب میگه دلم برات میسوزه از همه ما موندی عقب دیگه خیلی دلم شکسته اگع ی امیدی داشتم ب شوهرم این حرفا برام مهم نبود ولی اون اصلأ فکر من نیس 

کم خرج نباش .باید حدو حدود خرجت و تعیین میکردی الان باباتم بیراه نگفته باید زندگیرو سفت بگیری 

اون کسایی که یروز مرحم زخمشون بودم با گریهاشون گریه با خندهاشون میخندیدم /اون کسایی که برای پناه و فرارشون سنگرشون شدم / اون کسایی که براشون دفاع کردم /کسایی که بهونه گرفتن و ازم دورشدم برای دردام/یادتون باشه دیگه نه مرحمتون میشم  نه سنگرتون                                                             ☝️نه خودتونو میخوام نه دوستیه خاله خرستونو ☝️                                💎💍💎                                        تو همون سنگر دشمن لیاقتتونه 🤘

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز