چند روزه سرده و حرف نمیزنه ، البته گاهی یهویی اینجوری رگش میگیره و اکثرا من پیش قدم میشدم ، این سری بعد ۳ روز بهش گفتم چیه چرا سردی و حرف نمیزنی ، شروع کرد حرف فلسفی که گفتم حرف دلتو بزن ، گفت فکر میکنم تا الان لطفم بهت خیلی زیاد بوده دیگه نمیخوام زیاد باشه منظورش از لطف محبته...
۵ ماهه عروسی کردیم ، واقعا دلم گرفته ازش ،به نظرتون چیکار کنم؟ برم خونه بابام و بهش بگم من نمیخوام بهم لطف کنی یا بمونم خونه؟ ... راهنما ندارم کمکم کنید لطفا با تجربه ها
لطفا راهنماییم کنید کسی رو ندارم الان ازش کمک بخوام
کاش عاشقم بود💔
ازدواجتون سنتی بوده؟
چه بد عزیزم:(
حالا خوبه مال تو اونو گفته شوهر من هیچی نگفته الانم خونه نیست😐🫢🤣🤣🤣
بگو زر مفت نزن عزیزم تو همین ک من کنارتم یعنی تا آخر عمرت لطفمو بهت تموم کردم
چ پرو گستاخ فک کرده چ غلطی کرده
عزیز هم درد بیا بغلم🫂 نه کلا بزن علی چپ سخته ولی بهترین کاره. بخاطر مشغله کاری و ایناست
یعنی چی چرا نفهمیدم
بشین خونت قهر نرو
اینجا خانم ها خیانت جنسب میبینند با طرف میمونند ۲سال میرن خونه باباشون باز برمیگردن پیش شوهره
شما سعی کن مشاور بری یا تو گوشی کلیپ های زندگی و..ببینی
نه بابا خونه ی بابات چرا
میری اعصاب اون بنده خداهام بهم میریزی دوباره بعد از چند روز مجبوری برگردی
تو خونه ی خودت باهاش سر سنگین باش
اگرم بعداز چند روز گفت چته بگو میخوام زیاد تو خرج لطف و محبت نیفتی
اول زندگی واقعا اینجور چیزها پیش میاد ، مردها توی عصبانیت و ناراحتی و دلخوری واقعا حرفهایی میزنن که دل آدم میشکنه ، اون حتما دلیل دیگه ای برای این سردیش داره تو باید دنبال اون دلیل باشی ، با رفتن خونه پدرت این مشکل حل نمیشه فقط عمیق تر میشه!
این شوهر هارو از کجا پیدا میکنید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
