برادر شوهرم از این اکیپ های گردشگری داره از اینای که آدم میبرن تو طبیعت و اینا
مثل اینکه یکی زنگ زده به شوهرم گفته برادرت نجسی هم با خودش میبره و هم خودش میخوره هم به بقیه میده همین باعث میشه که خیلی ها باهاش برن و پول بیشتری هم در بیاره
کلا هم خانواده شوهرم مذهبین و از این چیزا نمی خورن
غروب برادرشوهرم از راه رسید سلام که کرد همچین زد تو دهنش پر تو دهنش خون شد
بیچاره تو شوک بود نمی دوست اصلا چرا داره کتک میخوره
پدر شوهرم هم خونه نبود یعنی اصلا بهش نگفت
بعدم کلی بهش حرف زد اونم هی قسم میخورد که کاری نکرده و دروغ گفتن
الانم شوهرم گفته دیگه حق نداری این کار رو ادامه بدی میری مغازه پیش بابا یا یه فکر دیگه ای برای کار میکنی
وگرنه به بابا میگم اون حسابتو برسه