برا پارتنرم شب پرستاره کشیده بودم و خیلی ذوق داشتم که نشونش بدم چون اولین نقاشیمه و خیلی خوب شد
اون کلا واکنش دادنش ارومه و چند بار بش گفتم که این چیزا برام مهمه و دوس دارم بهم افتخار کنه و ذوق کنه
و اون اینو میدونست ولی بازم انجامش نداد و وقتی دوباره گفتم بم گفت من کافی بود رفتارم، چرا بم عذاب وجدان میدی؟
اونروزش من چیزی نگفتم دیگه ولی فرداش زنگ زدم گفتم که چرا اینجوری گفتی جا اینکه برام ذوق کنی مگه چیه
بعد بم میگه تو زنگ زدی دعوا کنی
و باز تو پیام هی بم میگفت میخواستی زودتر بگی تقصیر من نیس
بعد دیگه دلم شکست و نزدیکش نشدم کلا
اونم هی همین حرفای مزخرف رو تکرار میکرد و میگفت من بزرگش کردم و فقط دعوا میخوام
واقعا اینجوریه که میگه؟