بچه من بعدش اضطراب جدایی گرفت پیش هیچ کس هم آروم نبود فقط از دست پسرم شیشه و غذا میخورده تو این مدت ها
پسرمم خیلی اذیت شد ولی وقتی چاره ای نباشه باید تحمل کرد
اون موقع که ۵ شب گذشت وقتی منو دید اول خندید بعد بغض کرد و صورتشو گرفت اون ور بعدم به مدت طولانی فقط گریه کرد دوست نداشت بهش دست بزنم تا فرداش بغل باباش آروم بود ولی بغل من اصلااااا فرداش که تنها شدیم تا ظهر همینطور نگاشو ازممیگرفت بعد دیگه کم کم باهام آشتی کرد وقتی هم آشتی کردیم یه دسشویی نمیذاشت برم فکر میکرد بازمقراره منو نبینه تا یه مدتی همینطور بهم چسبیده بود