من هنوز نرفتم ببینمش
و خیلی هم استرس دارم چون از صبح هزار بار برنامم عوض شد و کلی مشقت کشیدم
حس میکنم قسمت نیست که ببینمش یا اتفاق بدی میوفته
اول قرار بود ساعت ۵ با بابام برم که بابامگفت نمیتونم میخوام برم خارج از شهر
بعد زنگ زدم به اژانسم اونم گفت من امروز ماشین ندارم
گفتم به خواهرت بگو
گفت خواهرم مریضه
بعد قرار شد از ۳ برم محل کار مامانم که مامانم گفت من امروز ۵ میام
بعد زنگ زدم به خاله ام اون اوکی داد
حالا زنگ زده میگه سوئیچ ماشین گمشده
اصلا حس خوبی ندارم حقیقتا😶