2777
2789
عنوان

واکنش مادرشوهرم به مسافرت ما

| مشاهده متن کامل بحث + 1440 بازدید | 103 پست
هیچی نگو فقط درجوابش بخند وزود موضوع راعوض کن وباز کار خودت رابکن یعنی باعمل بهش بفهمون به شما ربطی ...

خوب ول نمیکنه

درمورد مسافرت انتطار داره بیاد

حتی اگر تا سر کوچه بخوای بری میخواد بیاد

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

فقط کم محلش کن ازش دوری کن میری خونش حرفم نزن که بدونه باهاش راحت نیستی و نیاد سمتت حرفم باهات نزنه ...

من همین کار را میکنم

اما چون دو تا شهر مختلف هستیم وقتی میرم اونجا چند روز هستم

شما نیاز نیست چیزی بگی این موضوع باید خود همسرت با خانواده اش حل کنه بفهمونه که دیگه تشکیل زندگی داده و خودش خانواده حساب میشه و اجازه اظهار نظر بیجا و دخالت نده 

که گرچه رنج به جان می‌رسد،امید دواست☀️

دقیقا همچین برخوردی داره

من آدم حسابش نمی‌کردم هی زر زر میکرد از مسافرت ک اومدیم ماه بعدش رفتیم کیش 🤣🤣🤣میگفت جای این کارا پولاتون جمع کنین عروسی بگیرین در صورتی ک عروسی وظیفه اونا بود 😁هیچ کمکی هیچی دریغ از هزار تومن ب ما نمیکنن بعد انتظار دارن ب خواسته اونا رفتار کنیم

کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار
به این طرز فکرمیگن زنده بودن نه زندگی کردن_ادمای زیادی دیدم جمع کردن بقیه خوردن

شما از کجا فهمیدی من جمع میکنم بقیه بخورن؟

اول زندگی وقت جمع کردنه

یکم گذشت میشه خیلی راحت خرج کرد

من اول زندگیم سفر نرفتم

الان بعد هفت سال اراده کنم سفر خارجی هم میتونم برم

فقط 22 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
من آدم حسابش نمی‌کردم هی زر زر میکرد از مسافرت ک اومدیم ماه بعدش رفتیم کیش 🤣🤣🤣میگفت جای این کارا ...


من دوس ندارم نظر بذه

هر چند که همسرم به نظر بقیه توجهی نمیکنه

اما اعصابمون را خرد میکنه

و من دوس ندارم یی احترامی کنم

خوب ول نمیکنهدرمورد مسافرت انتطار داره بیادحتی اگر تا سر کوچه بخوای بری میخواد بیاد

اکثر مادر شوهرها وقت مسافرت پسرشون گلایه وگریه راه می ندازندکه من هم خیلی وقته توخونه هستم وحوصله ام سررفته وگر زیارتی باشه که دیگه بدتر ودوست دارند باهاشون برند یک دفعه ببریش وقتی آمد دید نمی تونه پابه پاتون باشه خسته میشه ودیگه نمی خواد بیاد

من دوس ندارم نظر بذههر چند که همسرم به نظر بقیه توجهی نمیکنهاما اعصابمون را خرد میکنهو من دوس ندارم ...

فقط بی توجهی کن اگه ناراحت بشی و  نقطه ضعف دستش بدی دیگ ولت نکنه

کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792