والا من مسافرت بخام برم اینقدرک مامان خودم حسودی میکنه مادرشوهرم بنده خدا اصلا حرفی نمیزنه
اصلا بحثش مقصد سفر نیست
اولا منظورش اینه که چرا منو نکردید
دوما اینکه من دلم شور میزنه تو جاده! باشید
سوما چرا من برم اون نرفته باشه؟ یه حس حسادت
چهارما اینکه چرا مثلا بچه فلانی خونه اش،نیم متر از خونه ما بزرگتره!
خیلی ظاهربین هست و نمیگه فلانی اگر خونه بزرگتر خریده با کمک پدرش بوده.
دیگه با پول یه شمال رفتن که نمیشه رفت خونه بزرگ خرید!
من از ازدواج تا ۶ سال هر جا مادر شوهرم میرفت میومد از جهاز میگفت با اینکه چند بار نشون داده بودم از این رفتار خوشم نمیاد
تا اینکه جاری گرفتم و پدرش اینها را مجبور کرد بیشتر جهاز را بخرن. دیگه مادر شوهرم حرف نزد.
به نظر من وقتی یه زندگی رو به عرف داری دیگه نیاز نیس به خودت سخت بگیری حالا نه اینکه هر روز بری یه مانتو بخری الکی ولی سفرم نیازه بالاخره
حتی اکه ادم پول اونجا موندنم نداره یه محل نزدی شهرش بره اب و هوا عوض کنه خوبه
شما هم گاهی بگو پدر شوهر فلانی براشون اینو خرید
کمک مالی کرد
خرج عروسی و اینا را داد.
اگه .گفت خونشون بزرگه بگو خانواده پسره کمک کردن.
کاش نسل اینا تموم میشد
من پدرم را به تازگی از دست دادم
عروسیمون طبقه پایینه مامانمه
یه چایی دست مامانم نداده تو این ۳ هفته.
بعد همه همسایه ها و فامیل که رفت و آمد میکردن متوجه شدن.
به مامانم میگفتن چطور هیچی نمیگی.
میگفت برا آرامش پسرم.
باورتون نمیشه یه تسلیت به ما نگفت. سنگ از این آدم مودب تر و دلسوز تر هست.
مشکل من الان که زنگ بزنم بهش میگه خوب میری مسافرت ... شما هنوز عروسی نگرفتید؟ چرا،رفتبد... فلانی فلان کار را کرده! درمورد دیگران اغراق آمیز اظهار نظر میکنه!
چرا پسزم یه من نگفته تو یادش دادی!
چطور محترمانه جوابش زا بدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
